خواهرم خواهر خوبم قربون مهر و وفات
عزیز جون و دلم قربون مهربونیات
اینجا تو غربت از دوری تو ، با چشم خیسم
واسه تو یه نامه ی پر از گلایه می نویسم
می نویسم که چرا دلت برام تنگ نمیشه
دل خواهر که واسه برادرش سنگ نمیشه
می نویسم که چرا دلت برام تنگ نمیشه
دل خواهر که واسه برادرش سنگ نمیشه
توی نامه می نویسم اینجا مثل تو کسی نیست
واسه این دل خسته دیگه هیچ هم نفسی نیست
خداحافظی نکردم چون می دونم بر می گردی
گرچه حالا مثه پاییزی کمی بامن تو سردی سردی
آخر نامه نوشتم قربون چشمای خانومت
اینقدر انتظار می مونم تا یه روز بیاد جوابت
می نویسم که چرا دلت برام تنگ نمیشه
دل خواهر که واسه برادرش سنگ نمیشه